نازنین پوینده: گفته اند دیه می دهیم فاتلان پدرت را ببخش
۱۳ سال پس از قتلهای سیاسی زنجیزه ای پاییز سال ۱۳۷۷، اعضای خانواده محمد جعفر پوینده – نویسنده، مترجم و یکی از از اعضای فعال «کانون نویسندگان ایرانِ» -- درباره پرونده این قتل چه فکر می کنند؟ و درباره قتلهای محمد مختاری شاعر و نویسنده و دیگر عضو فعال «کانون نویسندگان ایرانِ» و داریوش فروهر و پروانه اسکندری رهبران «حزب ملت ایران»؟
قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷ بنا به دوایت رسمی جکومت ایران به دست کارمندان «خودسر» وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران انجام گرفت؛ اما، بر سر این که آمران اصلی آن چه کسانی بوده اند، میان حکم دادگاه متهمان و محکومان از سویی، و خانواده قربانیان و وکیلان آنها از سویی دیگر، اختلاف در گرفت.
در همین زمینه، رادیو فردا با نازنین پوینده دختر محمدجعفر پوینده گفت وگویی انجام داده است:
رادیو فردا: پس از سیزده سال از حادثه قتل پدرش درباره این رویداد چه احساسی دارد؟
نازنین پوینده (پاریس): احساس که... هنوز هم با اینکه این همه مدت گذشته یک حالت ناباوری وجود دارد و در زندگی روزمره من خوب سعی می کنم به آن لحظه ها و چیزهایی که ممکن است به پدر روی داده فکر نکنم ولی خوب احساس فقدانش و نبودنش کاملا دیگر همراه من است و تقریبا می شود گفت یک عادت شده این که ایشان نباشند.
ولی خوب هر موقعی که متمرکز شوم و به آن روزها فکر کنم هنوز هم یک چیزی است که کاملا ملموس نیست و انگار که واقعی نیست و اصلا وجود نداشته. به خاطر این که هیچکدام از ما و حتی خانواده آقای مختاری و خانواده فروهرها آمادگی نداشتند برای چنین چیزی. به خاطر این که پدر من که یک مترجم بود و آقای مختاری هم یک شاعر بودند و اینها داشتند زندگی شان را می کردند برای آزادی بیان و خواسته هایشان، کانون نویسندگان خیلی تلاش می کردند ولی نه مبارزه مسلحانه می کردند و نه پروژه های این تیپی آماده می کردند که فکر کنند خوب جانشان در خطر است و دارند ریسک می کنند.
تنها چیزی که فکر می کردیم ممکن است پیش بیاید این است که پدر یا آقای مختاری مثلا چند روز بازداشت شوند به خاطر حرف هایشان و عقایدشان و این که این حالتی که پدر رفت و دیگر هیچوقت برنگشت واقعا یک چیزی بود که چون خودش هم انتظار نداشت و خانواده هم انتظار نداشت بعید بود برای همه و این حالت هنوز هم بعد از این همه سال باقی مانده.
با این حال زندگی ادامه دارد و آدم با شرایط جدید هم خودش را وفق می دهد و این هم مهم است برای همه آدمهایی که عزیزشان را از دست داده اند وقت و زمان کمک می کند که این زخم ها بالاخره یک کمی هست ولی عمقش رویش پوشیده تر شود.
نازنین پویندهخانم نازنین پوینده، مهمترین نکته ای که درباره پرونده قتل پدرتان می توانید بعد از ۱۳ سال بگویید چیست؟
مهمترین نکته این قتل ها به نظر من مساله پیچیده است. با یک مطلب نمی شود خلاصه کرد. قتل پدر من و دوستش محمد مختاری و فروهرها از همان جهت که اتفاق وحشتناکی بود یکی از تنها چیزهای مثبتی که داشت، به خاطر این که در همه چیزهای وحشتناک یک موقع هایی یک چیزهای مثبتی هم وجود دارد، این است یکی از تنها پرونده هایی بود که یک دفعه رو شد و سروصدای خیلی زیادی کرد و حتی وزارت اطلاعات مجبور شد یک اطلاعیه ای بدهد و همانطور که می دانید بگوید که یک سری افراد خودسر این کار را کردند. وحتی یک پرونده ای که کامل نبود و صفحه هایش کم بود و یک جاهایی اش پاره شده بود تشکیل شود و این یک چیز مثبت بود.
خوب معلوم است که اینها همه هیچکدام جدی نبود و همه هم از اول می دانستند که به جایی نمی رسد به خاطر این که ممکن است دست آدمهای خیلی بالاتری رو شود و برای همین یک چیزهای بالماسکه کوچکی ایجاد شد چندین سال و بعد هم از بین رفت. مساله ای که هست این است که من نمی توانم چیز قطعی راجع به این پرونده بگویم ولی به خاطر یک سری مسایلی که پیش آمد که برایتان توضیح می دهم فکر می کنم این پرونده را به هر حال نتوانستند ببندند. البته همانطور که اصرار می کنم و تاکید می کنم قطعی نیست. چون این پرونده به خاطر سری بودنش هیچوقت ما همه چیز را نخواهیم دانست. فعلا.
افرادی به من گفتند در سالهای اخیر که بیا ما به تو دیه می دهیم و قاتل های پدرت را ببخش. و حتی وقتی کسی دیگر زندان نبود یعنی از کسانی که این کار را انجام داده بودند و از کارکنان قبلی وزارت اطلاعات بودند... چون همه با آخرین اطلاع من آزاد شده بودند... وقتی حتی هیچکس در زندان نبود به من گفتند بیا کتبی بنویس که قاتل ها را بخشیدی. که به هر حال این تنها فایده اش چی بود، این که پرونده بسته شود تا کسی دیگر با اطلاع من در زندان نبود. این المان های کوچک به من این حدس را دادند که پرونده هنوز بسته نشده.
بنابراین امید دارید که زمانی که نکاتی که به نظرتان مبهم است در پرونده قتل پدرتان روشن تر شود؟
خوب مسلما این امید را باید در خودم نگاه دارم ولی ممکن است چنین اتفاقی خیلی در سالهای خیلی آینده بیافتد. در حال حاضر نه. فکر نمی کنم شرایط ایران این اجاره را بدهد که پرونده پدر به طور واقعی باز شود و افراد محاکمه شوند. چه بسا که از آن موقع به بعد افراد بسیار زیاد دیگری در ایران کشته شدند و فکر می کنم شکایات خیلی زیادی وجود داشته باشد و متاسفانه فکر نمی کنم در حال حاضر اتفاقی بیافتد. ولی باید این امید را نگاه داشت که در سالهای آینده همه انسانهایی که در ایران به حقوق بشر و انسانیت لطمه وارد کردند محاکمه شوند.
۱۳ سال پس از قتلهای سیاسی زنجیزه ای پاییز سال ۱۳۷۷، اعضای خانواده محمد جعفر پوینده – نویسنده، مترجم و یکی از از اعضای فعال «کانون نویسندگان ایرانِ» -- درباره پرونده این قتل چه فکر می کنند؟ و درباره قتلهای محمد مختاری شاعر و نویسنده و دیگر عضو فعال «کانون نویسندگان ایرانِ» و داریوش فروهر و پروانه اسکندری رهبران «حزب ملت ایران»؟
قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷ بنا به دوایت رسمی جکومت ایران به دست کارمندان «خودسر» وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران انجام گرفت؛ اما، بر سر این که آمران اصلی آن چه کسانی بوده اند، میان حکم دادگاه متهمان و محکومان از سویی، و خانواده قربانیان و وکیلان آنها از سویی دیگر، اختلاف در گرفت.
در همین زمینه، رادیو فردا با نازنین پوینده دختر محمدجعفر پوینده گفت وگویی انجام داده است:
رادیو فردا: پس از سیزده سال از حادثه قتل پدرش درباره این رویداد چه احساسی دارد؟
نازنین پوینده (پاریس): احساس که... هنوز هم با اینکه این همه مدت گذشته یک حالت ناباوری وجود دارد و در زندگی روزمره من خوب سعی می کنم به آن لحظه ها و چیزهایی که ممکن است به پدر روی داده فکر نکنم ولی خوب احساس فقدانش و نبودنش کاملا دیگر همراه من است و تقریبا می شود گفت یک عادت شده این که ایشان نباشند.
ولی خوب هر موقعی که متمرکز شوم و به آن روزها فکر کنم هنوز هم یک چیزی است که کاملا ملموس نیست و انگار که واقعی نیست و اصلا وجود نداشته. به خاطر این که هیچکدام از ما و حتی خانواده آقای مختاری و خانواده فروهرها آمادگی نداشتند برای چنین چیزی. به خاطر این که پدر من که یک مترجم بود و آقای مختاری هم یک شاعر بودند و اینها داشتند زندگی شان را می کردند برای آزادی بیان و خواسته هایشان، کانون نویسندگان خیلی تلاش می کردند ولی نه مبارزه مسلحانه می کردند و نه پروژه های این تیپی آماده می کردند که فکر کنند خوب جانشان در خطر است و دارند ریسک می کنند.
تنها چیزی که فکر می کردیم ممکن است پیش بیاید این است که پدر یا آقای مختاری مثلا چند روز بازداشت شوند به خاطر حرف هایشان و عقایدشان و این که این حالتی که پدر رفت و دیگر هیچوقت برنگشت واقعا یک چیزی بود که چون خودش هم انتظار نداشت و خانواده هم انتظار نداشت بعید بود برای همه و این حالت هنوز هم بعد از این همه سال باقی مانده.
با این حال زندگی ادامه دارد و آدم با شرایط جدید هم خودش را وفق می دهد و این هم مهم است برای همه آدمهایی که عزیزشان را از دست داده اند وقت و زمان کمک می کند که این زخم ها بالاخره یک کمی هست ولی عمقش رویش پوشیده تر شود.
نازنین پویندهخانم نازنین پوینده، مهمترین نکته ای که درباره پرونده قتل پدرتان می توانید بعد از ۱۳ سال بگویید چیست؟
مهمترین نکته این قتل ها به نظر من مساله پیچیده است. با یک مطلب نمی شود خلاصه کرد. قتل پدر من و دوستش محمد مختاری و فروهرها از همان جهت که اتفاق وحشتناکی بود یکی از تنها چیزهای مثبتی که داشت، به خاطر این که در همه چیزهای وحشتناک یک موقع هایی یک چیزهای مثبتی هم وجود دارد، این است یکی از تنها پرونده هایی بود که یک دفعه رو شد و سروصدای خیلی زیادی کرد و حتی وزارت اطلاعات مجبور شد یک اطلاعیه ای بدهد و همانطور که می دانید بگوید که یک سری افراد خودسر این کار را کردند. وحتی یک پرونده ای که کامل نبود و صفحه هایش کم بود و یک جاهایی اش پاره شده بود تشکیل شود و این یک چیز مثبت بود.
خوب معلوم است که اینها همه هیچکدام جدی نبود و همه هم از اول می دانستند که به جایی نمی رسد به خاطر این که ممکن است دست آدمهای خیلی بالاتری رو شود و برای همین یک چیزهای بالماسکه کوچکی ایجاد شد چندین سال و بعد هم از بین رفت. مساله ای که هست این است که من نمی توانم چیز قطعی راجع به این پرونده بگویم ولی به خاطر یک سری مسایلی که پیش آمد که برایتان توضیح می دهم فکر می کنم این پرونده را به هر حال نتوانستند ببندند. البته همانطور که اصرار می کنم و تاکید می کنم قطعی نیست. چون این پرونده به خاطر سری بودنش هیچوقت ما همه چیز را نخواهیم دانست. فعلا.
افرادی به من گفتند در سالهای اخیر که بیا ما به تو دیه می دهیم و قاتل های پدرت را ببخش. و حتی وقتی کسی دیگر زندان نبود یعنی از کسانی که این کار را انجام داده بودند و از کارکنان قبلی وزارت اطلاعات بودند... چون همه با آخرین اطلاع من آزاد شده بودند... وقتی حتی هیچکس در زندان نبود به من گفتند بیا کتبی بنویس که قاتل ها را بخشیدی. که به هر حال این تنها فایده اش چی بود، این که پرونده بسته شود تا کسی دیگر با اطلاع من در زندان نبود. این المان های کوچک به من این حدس را دادند که پرونده هنوز بسته نشده.
بنابراین امید دارید که زمانی که نکاتی که به نظرتان مبهم است در پرونده قتل پدرتان روشن تر شود؟
خوب مسلما این امید را باید در خودم نگاه دارم ولی ممکن است چنین اتفاقی خیلی در سالهای خیلی آینده بیافتد. در حال حاضر نه. فکر نمی کنم شرایط ایران این اجاره را بدهد که پرونده پدر به طور واقعی باز شود و افراد محاکمه شوند. چه بسا که از آن موقع به بعد افراد بسیار زیاد دیگری در ایران کشته شدند و فکر می کنم شکایات خیلی زیادی وجود داشته باشد و متاسفانه فکر نمی کنم در حال حاضر اتفاقی بیافتد. ولی باید این امید را نگاه داشت که در سالهای آینده همه انسانهایی که در ایران به حقوق بشر و انسانیت لطمه وارد کردند محاکمه شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر