۱۳۹۰ آذر ۲۲, سه‌شنبه

پيام بهنام ابراهيم زاده كارگر زنداني در دفاع از رضا شهابي و خواست پايان دادن به اعتصاب غذايش

رضا شهابي عزيز
درود بر مقاومت و پايداريت


به عنوان كارگري كه درد و رنج هاي يك كارگر را با پوست و استخوانم لمس كردم با تو احساس همدردي ميكنم.بي توجهي مسوولان به اوضاع جسمي و رواني تو كه به جامعه ي كارگري جان ميبخشي نشان از بي تدبيري و بي احساسي و اراده حاكماني است كه با رنج هاي و دنياي كارگران بيگانه اند.
اينجانب بهنام ابراهيم زاده ضمن محكوم كردن برخورد غير انساني و غير قانوني با شما و ضمن اينكه مي­خواهم كه به اعتصاب خود پايان دهيد،به مسوولان هشدار ميدهم تا به وضعيت وخيم شما رسيدگي شود.در غير اينصورت من نيز به اعتصاب غذايي كه از امروز آغاز كرده ام ادامه خواهم داد.چرا كه اينجانب نمي­توانم نسبت به تهديد به جان يكي از فعالان كارگري بي­تفاوت باشم.

بهنام ابراهيم زاده – كارگر زنداني در بند 350 زندان اوين
21 آذرماه 90

تفکیک مذهبی زندانیان عقیدتی و سیاسی در زندان گوهردشت کرج

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" تفکیک مذهبی و انتقال زندانیان عقیدتی و سیاسی بندهای مختلف زندان گوهردشت کرج به سالن 10 بند4 زندان گوهردشت کرج

روز یکشنبه 20 آذر ماه تعداد زیادی از زندانیان مذهبی هموطن اهل تسنن را از بندهای 1،2،4،6 زندان گوهردشت جدا نمودند و به سالن 10 بند 4 زندان گوهردشت کرج منتقل کردند.این زندانیان عقیدتی و سیاسی اکثرا از هموطنان کرد و بلوچ اهل تسنن و از استانهای کردستان و بلوچستان می باشند.

علی خادم معاون زندان گوهردشت کرج خود شخصا روز گذشته در بندهای 1 ،2 و 6 حاضر شد و زندانیان سیاسی و عقیدتی اهل تسنن را جدا کرد و بطور علنی در این بندها اعلام می کرد که زندانیانی که اعتقاد مذهبی اهل تسنن دارند باید به سالن 10 بند 4 زندان گوهردشت کرج منتقل شوند.بیش از 42 نفر از زندانیان عقیدتی اهل تسنن از بند 1 زندان گوهردشت به سالن 10 بند 4 زندان گوهردشت کرج انتقال یافتند.

این اقدام غیر انسانی تفکیک مذهبی برای اولین بار است که در زندان گوهردشت کرج به اجرا گذاشته می شود. به نظر می آید بعد از تفکیک جنسیتی در دانشگاه و محیطهای کار، رژیم ولی فقیه دامنه این تفکیکها را وسعت داده و این بار سعی دارد که تفکیک مذاهبی را هم به اجرا در بیاورد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، به اجرا گذاشتن طرح غیر انسانی تفکیک مذهبی هموطنان اهل تسنن در زندان گوهردشت کرج را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار بکار بردن اقدامات لازم جهت پایان دادن به اعمال و طرحهای سرکوبگرانه رژیم ولی فقیه علی خامنه ای دیکتاتور ایران می باشد.

فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران

21 آذر 1390 برابر با 12 دسامبر 2011

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد

سازمان عفو بین الملل

متن مقاله* محمد غزنویان برای سمینار همبستگی با جنبش جهانی ضد سرمایه داری (کرج – آبان1390)


راست کیشان – ستایندگان صبوری قحطی زده ها و غرق شدگان در گنداب آبله و هپاتیت– و پوپولیست ها و اپورتونیست ها – وراجان به خشم متظاهر در مقام رجاله های ناسیونالیست و رفرمیست های گنگ– همه با هم و با زبان بازی های به ظاهر متعارض، به اعتبار شاخص های کمی، تاریخ را وجب می زنند و طول و عرض خشم مطرودان و حاشیه نشینان را به نقشه و نرم افراز تقلیل می دهند.

آنان که چون موش در سوراخ های تنگ و تاریک سیلوهای سرمایه داری، حاصل رنج فرودستان جهان را تلنبار می کنند، دیگرانی که از بنیان متزلزل این بنای به ظاهر غول آسا، آگاهی دارند و دست اندکار ایضاح چرایی و چگونگی وجود بحران در ذات این سازه اند را؛ متوهمان و خوش خیالان می نامند. آنان خویش را فاتحان تاریخ بر می شمارند: فاتحان مستولی یافته بر بدن ها و مغزهای مردمان.

لنین باور داشت، استفاده بردن از مقیاس تاریخ جهان، اشتباه نظری فاحشی در سیاست عملی است. و اکنون بی آنکه خام دستانه، به غفلت مادرزاد ستایندگان پویایی سرمایه داری متمایل باشیم، باید گام را کمی فراتر نهیم و به گزاره ای عزیمت کنیم، دال بر تغافل آگاهانه ی سرمایه داری.

تغافلی از جنس افسون زدگی. آنها، همه چیز را تحت کنترل می نمایانند و خود را مسلط بر هر جنبش و جنبنده ای. آنها پشت فرودست ترین لایه های طبقه کارگر را، با مالیات ها و صورت حساب های ماهیانه می لرزانند و خود بابت بیلیون ها دلار بدهی و اختلاس، میلیون ها بیکار و میلیون ها بی خانمان و … خم به ابرو نمی آورند. آنها ایمان دارند که فغان افغان و ضجه غزه، آبی است بر سیمان ایدوئولوژیک آنها. آنها خود را روح تاریخ می دانند.

این وضع آنهاست و آنها با هوش های اجیر شده، ضمن اشراف به این وضعیت، با سناریوهای پی در پی و بی وقفه، به اختفای آن می پردازند. اما ما چگونه به تبیین محل ایستادن خود در تاریخ نگاری ای دیگرگونه می پردازیم؟ آیا باید با تعویض نقش ها و نطق های آتشین، نقطه اوج دراماتیک این تاریخ نگاری باشیم؟ آیا حتی آنها با تدوین و گریم و مونتاژ خود، قادر به بازتولید درام و ایفای توامان کاراکتر خون آشام و بتمن نیستند؟ چطور باید از اشتباهی که لنین به آن اشاره می کند، اجتناب کنیم؟

مارکس معتقد بود که تولید به معنای عام، اگر چه انتزاع اما انتزاعی است معقول، که به واسطه کشف و تعیین عنصر مشترک، ما را از تکرار و دوباره کاری نجات می دهد. با این حال، او تاکید نیز داشت که این عنصر مشترک، در عمل از پاره های گوناگون مرکب است و تعیناتی متفاوت نیز دارد. از این رو، وی بر آن بود که “باید کوشید تا عناصر غیر کلی و غیر مشترک تولید، از عناصر مشترک و معتبر آن به عنوان تولید جدا شوند و به نحوی که وحدت آنها که ناشی از همانی ذهن ( بشر) و عین ( طبیعت) است، موجب فراموش شدن تفاوت های اساسی نگردد.”

می توان از دو وجه به مداقه در این مساله پرداخت:

الف: در وجه نخست و از منظر راست کیشان، چنین پنداشته می شود که سراسر تاریخ، عرصه تقلایی بوده است تا به استیلای نظم سرمایه دارانه برسد و به مثابه قانونی جاویدان به کمال برسد. این همان رویه مقیاس گرفتن تاریخ سرمایه داری است که آنها به واسطه آن، با بی اعتنایی از کنار جنبش های مردمی عموما و جنبش های بر آمده یا مقرون به چپگرایان خصوصا، می گذرند.

ب: در وجه دوم و از نقطه نظری آلترناتیو، (که چنانکه آمد یکسر به وهم و خیال متهم شده است) ممکن است با حذف تفاوت در شیوه های تولید و چگونگی مسیرهای متفاوت نیل به اقتصاد سرمایه داری و عدم لحاظ کردن شیوه های متفاوت سرمایه داری مالی و صنعتی و … کل مناسبات طبقاتی و متعارض، دچار اینهمانی و استحاله در یکدیگر شوند.

توضیح وجه دوم از این رو حائز اهمیت است که عدم اصرار بر ایضاح آن، ما را دچار همان آرمانگرایی ذاتی راست می کند که علی الاغلب به ما حواله شده است. این فقره از آن رو با اهمیت است که می تواند در صورت غفلت، ما را در چنبره روایتی ساده اندیشانه از تاریخ مبارزات طبقاتی گرفتار کند. روایتی که ذیل آن با برجسته سازی مفهوم جامعه شناختی جنبش، یا ابر روایت سازی از هژمونی اقتصاد کلان، دست اندکار سر هم بندی فرمالیستی جنبش های اجتماعی – اقتصادی شده و از ریشه های متفاوت برسازنده آنها، غافل بمانیم.

گرامشی در این باره می نویسد:

“وقتی قرار باشد که یک دوره تاریخی مورد مطالعه قرار بگیرد، اهمیت فوق العاده این تمایز روشن می شود. گاهی اوقات یک بحران دهه ها به طول می انجامد. این دوره استثنایی به این معنی است که تناقضات ساختاری علاج ناپذیر، خودشان را آشکار کرده اند… و علی رغم این، نیروهای سیاسی که برای حفظ و دفاع از ساختار موجود مبارزه می کنند… و هرگونه تلاش و تقلایی می کنند تا آنها را در محدوده های مشخص علاج نمایند… این تلاش های بی وقفه و مصرانه، زمینه را برای جنبش “اتفاقی” مهیا می کنند… خطایی رایج در تحلیل تاریخی – سیاسی، عبارت است از ناتوانی در تشخیص رابطه صحیح میان آنچه ارگانیک است و آنچه اتفاقی است. این خطا موجب می شود که علت ها به صورت نیروهای فعال بلافصل نمایانده شوند، علت هایی که در واقع به صورت غیر مستقیم عمل می کنند، یا موجب این ادعا می شوند که علت های بلافصل، تنها علت های موثر و کارساز هستند.”

این فقره به نسبت طولانی، از گرامشی از این رو نقل شد تا تاکیدی باشد بر اینکه، عاملان جنبش و حاملان پیام آن، بنا نیست به تعبیر مارکس “کیمیاگران انقلاب” باشند، بلکه بناست طراحان و سازندگان آن باشند. کیمیاگری، کار کسانی است که از “مهندسی اجتماعی تدریجی” به “مداخله نظامی جهت برقراری دموکراسی” میانبر می زنند.

اما تمام بودن آنها در مقابل به صعوبت شدنِ فرودستان و ناتمامی همیشگی شان، لحظه ای است در تاریخ. لحظات متعلق به ما، اگر چه کوتاه، اما سرشار بوده است. سر شار از وقوف بر دنیایی که تقدسگاه بت های مصرف و بازمصرف و پوچی شده است. لحظات کوتاه ما، درنگ در ساحت آگاهی است. لحظات ما برسازنده ی تاریخ واقعی است که با خون و کار ما به پیش رفته و به نام گیتس و سوروس تمام شده است. مخلص آنکه: تاریخ آنها لحظه ای است در قیاس با لحظات تاریخی ما. هر لحظه ما، نقطه عزیمت ماست به سوی نفی بلد کردن خدایگان بورس و انباشت. نقطه عزیمت ماست به سوی خلق هر بار، لحظات پر شکوه تر و برای خود- ساختن.

پس چرا ما باید از جنگ های سیاست بازان بهراسیم؟ تماشا کنید که آنها چگونه بین غفلت و غفلت آگاهانه، آویزان مانده اند. ببینید که چگونه از شعور دانش آموختگان خیابان ها و کوره ها و داربست ها، مضطرب شده اند. تماشا کنید که چطور موشک هایشان را مقابل هم قطار می کنند و جنگ زرگری راه می اندازند.

لحظات کوتاه و سرشاری که از آنها سخن به میان آمد، می توانند با سرهم بندی و رابینسون کروزوئه بازی هایی که سراب را با ساحل اشتباه می گیرند، دچار رخوت و سرخوردگی شده و زیر مخفف سازی های سرمایه داری مدفون شوند. در واقع با دمیدن در روح دالکتیکی جنبش های مردمی است که می توان از “کلنگی بودن” آنها جلوگیری کرد و آنها را در ساحتی بلندمدت و رو به انباشت آگاهی و تجربه طبقاتی، هدایت نمود.

پس ما هم مبارزه مان را با پرسش از خود پیش ببریم. اینکه لحظه ما چقدر اصالت دارد؟ اینکه فصل مشترک جنبش مردم خاورمیانه و آمریکا چیست و چه چیز منحصر به فردی هر یک از این جنبش ها را واجد هویتی مستقل می کند؟

وقتی خوب دقت می کنیم، در می یابیم که دوران ما، شاهد یکی از بی بدیل ترین لحظات مبارزه طبقاتی است. مبارزه ای گسترده از نیویورک تا قاهره. امروز لحظه ما، خلق جنبشی به وسعت شرق تا غرب عالم است. جنبشی با صورت بندی های متفاوت که با همعرضی زمانی، تئورسین های آنها را به شک دکارتی-وارونه انداخته است. و هر روز از هم و از خود می پرسند: من هستم؟ ما هستیم
کانون مدافعان حقوق کارگر

مادر مصطفی کریم بیگی یکی از این مادران است که همواره شجاعانه ایستاد

مادر مصطفی کریم بیگی یکی از این مادران است که همواره شجاعانه ایستاد و فرزندِ جان باخته اش را صدا شد و بارها گفت

دیه فرزندم آزادی زندانیان سیاسی است و خون را با پول معامله نکرد.

مهم نیست واژه ی «شهادت» در گوشه ی این عکس رنگ شده است تا جایش کلمه ی «وفات» بنشیند. مهم نیست که واژه ها را هم می دزدند مهم این است که ما خود رضا به دزدیدنِ زبانِ مان ندهیم و امتدادِ صدای مادرانی باشیم که در اوج نا امنی و هراس، سالهاست که در ایران سکوتِ سخت و سنگینِ یک تاریخ پر از نسل کشی را شکسته اند و می شکنند.

عدام دو شهروند در شهرستان رستم استان فارس در ملاءعام

حکم اعدام دو شهروند به نام‌های "سامر" و "حسین" در شهرستان رستم واقع در استان فارس صبح امروز سه شنبه، بیست و دوم آذرماه در ملاءعام به اجرا درآمده است.
این افراد در شعبه ششم دادگاه کیفری استان فارس در شهرستان کازرون محاکمه و به مجازات مرگ و تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شده بودند.
بر اساس گزارش روابط عمومی دادگستری استان فارس، اتهام اعدام شدگان "آدم‌ربایی و تجاوز به عنف" در اردی‌بهشت ماه سال جاری عنوان شده است.
این گزارش حاکی است پس از تایید حکم اعدام این متهمان در شعبه نهم دیوان‌عالی کشور و استیذان ریاست قوه قضاییه و رد شدن تقاضای عفو این افراد درکمیسیون عفو و بخشودگی قوه قضاییه، ایشان صبح روز سه‌شنبه با حضور مسئولان قضایی و انتظامی و جمعی از مردم شهرستان رستم در ملاءعام به دار آویخته شدند.

خطاب به کارگران و مردم به کمک رضا شهابی، کارگر زندانی، بشتابیم

خطاب به کارگران و مردم به کمک رضا شهابی، کارگر زندانی، بشتابیم
خطاب به کارگران و مردم به کمک رضا شهابی، کارگر زندانی، بشتابیم


رضا شهابی، عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد بیست روز است در اعتراض به وضعیت بلاتکلیف خود در زندان دست به اعتصاب غذا زده است. خانواده رضا شهابی کمیته ای در دفاع از رضا تشکیل داده اند و از کارگران و مردم و سازمانهای کارگری خواسته اند برای آزادی رضا شهابی تلاش کنند و به کمیته دفاع از رضا بپیوندند.



رضا شهابی اکنون 18 ماه است در زندان جمهوری اسلامی است. سال 84 او را از کارش تعلیق کردند و پس از اشتغال مجدد به کار روز 22 خرداد سال قبل دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. رضا از وضعیت جسمی بدی رنج میبرد و اعتصاب غذا نیز نیروی او را تحلیل برده و او را در وضعیت خطرناکی قرار داده است. مدتی قبل برای آزادی او وثیقه تعیین کردند و خانواده اش وثیقه سنگین صدمیلیون تومانی را فراهم کردند اما جمهوری اسلامی از آزادی او سر باز زد.



تنها راه نجات رضا شهابی اعتراض گسترده در ایران و در سطح جهان است. باید رضا را از چنگ جنایتکاران حکومت اسلامی نجات بدهیم. حزب کمونیست کارگری از همه مردم، کارگران و تشکل های کارگری، دانشجویان و معلمان و همینطور از سازمانهای کارگری و نهادهای مدافع حقوق انسان میخواهد به هر شکل که میتوانند برای آزادی رضا تلاش کنند.



حزب کمونیست کارگری از رضا شهابی عزیز نیز تقاضا میکند به اعتصاب غذا پایان دهد. اما اینجا نیز حمایت مردم نقش مهمی دارد. هرچه حمایت وسیع تر باشد رضا شهابی نیز با خیال راحت تری میتواند دست از اعتصاب غذا بردارد و امیدوار باشد که حمایت گسترده مردم در ایران و در سطح بین المللی به آزادی او منجر میشود.



رضا شهابی و همه کارگران زندانی و زندانیان سیاسی باید فورا و بی قید و شرط از زندان آزاد شوند.



حزب کمونیست کارگری ایران

20 آذر 1390، 11 دسامبر 2011

خطاب به کارگران و مردم به کمک رضا شهابی، کارگر زندانی، بشتابیم

خطاب به کارگران و مردم به کمک رضا شهابی، کارگر زندانی، بشتابیم


رضا شهابی، عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد بیست روز است در اعتراض به وضعیت بلاتکلیف خود در زندان دست به اعتصاب غذا زده است. خانواده رضا شهابی کمیته ای در دفاع از رضا تشکیل داده اند و از کارگران و مردم و سازمانهای کارگری خواسته اند برای آزادی رضا شهابی تلاش کنند و به کمیته دفاع از رضا بپیوندند.



رضا شهابی اکنون 18 ماه است در زندان جمهوری اسلامی است. سال 84 او را از کارش تعلیق کردند و پس از اشتغال مجدد به کار روز 22 خرداد سال قبل دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. رضا از وضعیت جسمی بدی رنج میبرد و اعتصاب غذا نیز نیروی او را تحلیل برده و او را در وضعیت خطرناکی قرار داده است. مدتی قبل برای آزادی او وثیقه تعیین کردند و خانواده اش وثیقه سنگین صدمیلیون تومانی را فراهم کردند اما جمهوری اسلامی از آزادی او سر باز زد.



تنها راه نجات رضا شهابی اعتراض گسترده در ایران و در سطح جهان است. باید رضا را از چنگ جنایتکاران حکومت اسلامی نجات بدهیم. حزب کمونیست کارگری از همه مردم، کارگران و تشکل های کارگری، دانشجویان و معلمان و همینطور از سازمانهای کارگری و نهادهای مدافع حقوق انسان میخواهد به هر شکل که میتوانند برای آزادی رضا تلاش کنند.



حزب کمونیست کارگری از رضا شهابی عزیز نیز تقاضا میکند به اعتصاب غذا پایان دهد. اما اینجا نیز حمایت مردم نقش مهمی دارد. هرچه حمایت وسیع تر باشد رضا شهابی نیز با خیال راحت تری میتواند دست از اعتصاب غذا بردارد و امیدوار باشد که حمایت گسترده مردم در ایران و در سطح بین المللی به آزادی او منجر میشود.



رضا شهابی و همه کارگران زندانی و زندانیان سیاسی باید فورا و بی قید و شرط از زندان آزاد شوند.



حزب کمونیست کارگری ایران

20 آذر 1390، 11 دسامبر 2011

آزادی سه شهروند بهایی ساکن قائم‌شهر

سيمين گرجی
سیمین گرجی، علی احمدی و پریسا بابایی سه شهروند بهایی ساکن قائمشهر آزاد شدند.

سه تن از شهروندان بهایی ساکن قائمشهر در چند روز گذشته و به قید وثیقه آزاد شدند.

به گزارش «خانه حقوق بشر ایران»، پریسا بابایی و علی احمدی دو شهروند بهایی ساکن قائمشهر آزاد شدند. لازم به ذکر است که علی احمدی، از ابتدای بازداشت در سلول انفرادی به سر برده است.

همچنین سیمین گرجی دیگر شهروند بهایی ساکن قائمشهر نیز در روز ۱۷ آذر آزاد شد.

حسين رونقي ملكي: به بهاي جانم، كوتاه نمي آيم و مي ايستم!

 حسین رونقی ملکی، وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشری محبوس در زندان اوین، طی نامه ای سرگشاده به دادستان تهران، نسبت به نقض حقوق بشر گسترده در ایران و فشار بر زندانیان سیاسی و خانواده های ایشان به شدت اعتراض کرد.

این وبلاگ نویس زندانی که از شنبه هفته اخیر در اعتصاب غذا به سر می برد، خطاب به عباس جعفری دولت آبادی خاطرنشان کرده است: "سلامتی من به خاطر وضعیت بیماری‌ام و نگهداری در شرایط بد زندان به خطر افتاده است، لذا با متوسل شدن به آخرین راه پیش روی هر زندانی جهت احیای حقوق خود، یعنی اعتصاب غذا، می‌خواهم اعتراض شدید خود را اعلام و شما و دیگران را نسبت به اوضاع زندانیان سیاسی آگاه سازم و در این راه هر هزینه‌ای را می پذیرم، حتی اگر به بهای جان‌ام باشد."

متن کامل نامۀ حسین رونقی ملکی، به شرح زیر است:

جناب آقای جعفری دولت آبادی دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران
با سلام و عرض ادب
به استحضار می رسانم این جانب سید حسین رونقی ملکی فرزند سید احمد متولد ۱۴٫۴٫۱۳۶۴ ، در نامه‌های متعدد موضوعات مختلفی مانند مشکل کلیوی خود، نحوه‌ی صدور حکم و بازجویی‌ها، عدم ارائه‌ی رونوشت حکم دادگاه بدوی، وضعیت زندان و زندانیان بیمار، بلاتکلیفی زندانیان و فشارهای وارده بر آن‌ها و خانواده‌های‌شان، بازداشت‌ها، انفرادی‌ها، عدم اجرا و پایبندی به قوانین جاری کشور را برای جناب عالی تشریح کردم و امروز به خاطر نتیجه نگرفتن از این نامه‌ها اعتراض خود را به روند جاری به گونه‌ای دیگر‌ ادامه می دهم.


آقای جعفری دولت آبادی!
در آستانه دومین سال روز بازداشت ام (۲۲ آذر ۱۳۸۸) و در اعتراض به موافقت نکردن با مرخصی استعلاجی برای درمان کلیه ام‌، عدم رسیدگی به وضعیت بیماری دیگر زندانیان از جمله دکتر معصوم فردیس، بازداشت و تحت فشار قراردادن فعالین حقوق بشر و شرایط بد به وجود آمده برای خانواده زندانیان سیاسی و در حمایت از اعتصاب و اعتراض فعال کارگری رضا شهابی نسبت به بلاتکلیفی و شرایط جسمی اش و در نهایت نسبت به نقض حقوق بشر در مورد زندانیان سیاسی، از عصر روز جمعه ۱۹ آذر که مصادف با روز جهانی حقوق بشر است اعتصاب غذا کرده‌ام.


جناب آقای دادستان!
بعد از گذشت دو سال در زندان و سکوت سنگین، امروز با مشاهده وضعیت بد جسمی خود، رضا شهابی، معصوم فردیس و برخی دیگر از زندانیان باید بگویم نباید در مقابل وضعیت بد زندانیان سیاسی و نقض حقوق آن ها سکوت کرد، مبادا حوادث تلخی همچون جان باختن هدا صابر و محسن دگمه چی دوباره تکرار شود. در هر صورت سلامتی من به خاطر وضعیت بیماری‌ام و نگهداری در شرایط بد زندان به خطر افتاده است، لذا با متوسل شدن به آخرین راه پیش روی هر زندانی جهت احیای حقوق خود یعنی اعتصاب غذا می‌خواهم به این روش اعتراض شدید خود را نسبت به موارد ذکر شده اعلام و شما و دیگران را نسبت به اوضاع زندانیان سیاسی آگاه سازم و در این راه هر هزینه‌ای را می پذیرم، حتی اگر به بهای جان‌ام باشد.


با احترام
سید حسین رونقی ملکی
۲۱ آذر ۱۳۹۰
زندان اوین بند امنیتی ۳۵۰

وزير دفاع: هواپيمای بدون سرنشين آمريکا جزو دارايی ايران است


احمد وحيدی، وزير دفاع ايران اعلام کرد که هواپيمای بدون سرنشين آمريکا که به دست سپاه پاسداران افتاده است جزو دارايی جمهوری اسلامی ايران به‌شمار می‌رود.
به گزارش تارنمای سپاه‌ نيوز، احمد وحيدی، وزير دفاع جمهوری اسلامی در حاشيه گشايش دوازدهمين نمايشگاه دستاوردهای پژوهشی و فن‌آوری در جمع خبرنگاران گفت در مورد هواپيمای بدون سرنشين آمريکا جزئياتی بيش از اين‌که تاکنون اعلام شده را نمی‌تواند اعلام کند.
مقام‌های نظامی ايران می‌گويند روز يکشنبه ۱۳ آذرماه (چهارم دسامبر) نيروهای مسلح اين کشور اين هواپيما را در کاشمر و در فاصله ۲۲۵ کيلومتری مرز افغانستان توانسته‌اند به زمين بنشانند.
احمد وحيدی در توضيحات بيشتری در اين رابطه گفت: "اين هواپيمای بدون سرنشين وزنی نزديک به سه هزار و۵۰۰ تا سه هزار و ۶۰۰ کيلوگرم دارد و از جمله هواپيماهای در کلاس ميل است."
وی افزود: "وظيفه اين‌گونه هواپيماها شناسايی است و توانمندی‌های تکنولوژی بالايی دارد و جزو بالاترين دستاوردهای علمی آمريکا محسوب می‌شود."
سخنگوی وزارت امور خارجه ايران در واکنش به سخنان اوباما: گويی ايشان فراموش کرده است که به حريم هوايی ايران تجاوز شده،‌ عمليات جاسوسی صورت گرفته و مقررات بين‌المللی نقض شده است
وزير دفاع همچنين گفت: "هواپيمای جاسوسی آمريکا جزو مايملک جمهوری اسلامی ايران است و کشورمان تصميم می‌گيرد که در اين خصوص چه اقداماتی انجام دهد."
پيش از اين چند مقام سپاه پاسداران نيز گفته بودند ايران اين هواپيما را به آمريکا برنمی‌گرداند. ايران همچنين از سازمان ملل خواسته است تا "تجاوز" آمريکا را به حريم هوايی‌اش محکوم کند.
اين در حالی است که باراک اوباما، رئيس‌جمهوری آمريکا روز گذشته، دوشنبه ۲۱ آذرماه در يک نشست خبری مشترک با نوری المالکی، نخست‌وزير عراق گفت: "ما خواهان بازگرداندن آن (هواپيمای بدون سرنشين) شده‌ايم، بايد ببينيم ايران چگونه پاسخ می‌دهد."
از سوی ديگر رامين مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ايران امروز در نشست مطبوعاتی خود در مورد سخنان اوباما گفت: "گويی ايشان فراموش کرده است که به حريم هوايی ايران تجاوز شده،‌ عمليات جاسوسی صورت گرفته و مقررات بين‌المللی نقض شده است."
وی افزود: "آن‌ها اين اظهارات را برای فرار به جلو و به جای عذرخواهی رسمی و پذيرش اين تخلف و جرمی که مرتکب شده‌اند مطرح می‌کنند."
سخنگوی وزارت امور خارجه ايران اعلام کرد: "مقامات ايالات متحده‌ آمريکا به کشور ما تجاوز آشکار داشته‌اند و عمليات جاسوسی انجام داده‌اند. پی‌گيری اين مسأله به‌صورت جدی در دستور کار ما است. آن‌ها بايد نسبت به اين اقدام پاسخ‌گو باشند. ما در اين مورد کوتاه نخواهيم آمد."
 

هرانا؛ انتقال شش تن از زندانیان سیاسی زندان ارومیه به مکانی نامعلوم

حبیب‌ الله گلپری‌پور، احمد تموئی، جهانگیر بادوزاده، علی‌ احمد سلیمان، مصطفی علی احمد و مصطفی (یوسف) کاکه ممی، شش تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان مرکزی ارومیه، از بند ۱۲ به محل نامعلومی منتقل شده‌اند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هفته‌ی گذشته حبیب‌ الله گلپری‌پور، احمد تموئی، جهانگیر بادوزاده، علی‌ احمد سلیمان، مصطفی علی احمد و مصطفی (یوسف) کاکه ممی توسط مسئولان از محلی که در آن محبوس بودند خارج، و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
از علت انتقال این زندانیان تاکنون هیچ اطلاعی به دست نیامده است.

لازم به ذکر است که حبیب الله گلپری پور، بر اساس رای دادگاه انقلاب و به اتهام همکاری با یکی از احزاب اپوزوسیون کردی، با حکم اعدام مواجه است.

یک زندانی در رشت و در ملاءعام به دار آویخته شد



بامداد امروز سه شنبه، ۲۲ آذر ماه یک شهروند به نام "محمدرضا تال" فرزند "علی" در محله‌ی سلیمانداراب رشت(استان گیلان) و در ملاءعام به دار آویخته شد.
به گزارش فارس، محمدرضا تال فرزند علی، صبح امروز در محله‌ی سلیمانداراب رشت با حضور مسئولان مربوطه و جمعی از مردم اعدام شد.
بر اساس این گزارش نامبرده به اتهام خرید و فروش مواد مخدر و نگهداری ۴۴ کیلوگرم هروئین از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده بود.

گفتنی ست که اجرای احکام اعدام در ملاءعام، از مصادیق بارز بازتولید خشونت در جامعه محسوب می‌شود.

تجمع کارگران بازنشسته شرکت فولاد اصفهان مقابل مجلس

تجمع کارگران بازنشسته شرکت فولاد اصفهان مقابل مجلس

کارگران بازنشسته شرکت فولاد اصفهان امروز سه شنبه مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند. به گزارش مهر، کارگران و بازنشسته شرکت فولاد اصفهان در اعتراض به قطع مستمریشان صبح امروز سه شنبه بیست و دوم آذرماه روبروی درب مجلس تجمع کردند. حدود یک ماه پیش نیز این افراد مقابل مجلس تجمع کرده بودند.
کمیسیون اجتماعی تحقیق و تفحصی را در رابطه با وضعیت صندوق بازنشستگان شرکت فولاد اصفهان در دست بررسی دارد.
یکشنبه هفته جاری هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی در جلسه خود مقرر کرد 2 نفر از اعضای هیئت رئیسه با دولت در رابطه با وضعیت و مشکلات صندوق بازنشستگان فولاد رایزنی کند.

تجمع كارگران ساميكو صنعت مقابل خانه كارگر همدان

کارگران شرکت سامیکو صنعت همدان پس از گذشت ۱۰ سال از تعطیلی کارخانه و بلاتکلیفی خود، برای چندمین بار در مقابل خانه کارگر استان تجمع کردند.
کارگران این شرکت با انتقاد از سهل‌‏انگاری و عدم توجه مسئولان استان برای رفع مشکلات خود خواستار رسیدگی به این امر و ارائه جواب قانع‌‏کننده‌‏ مسوولان شدند.
به گزارش ایلنا، تجمع‌‏کنندگان با بیان این‌‏که شرکت سامیکو صنعت در سال ۸۱ به رغم تولید بالا اعلام ورشکستگی کرد، گفتند: ۳۶۰ نفر نیروی انسانی شامل ۱۶۰ کارگر رسمی و ۲۰۰ کارگر قراردادی در زمان تعطیلی در این شرکت فعالیت داشتند که به دلیل سو‌‏ء مدیریت ۶ ماه حقوق دریافت نکرده بودند.
کارگران معترض شرکت سامیکو صنعت اظهار داشتند: به رغم پیگیری و مراجعه کارگران به مسوولان کشوری و استانی، هنوز هیچ اقدامی در جهت رفع مشکلات کارگران این شرکت انجام نگرفته است و مسوولان این موضوع را به مدیران استان همدان ارجاع داده‌‏اند که تاکنون پاسخ قانع‌‏کننده‌‏ای در این زمینه دریافت نشده است.

انتقال رضا شهابي سنديكاي كارگران شركت واحدبه بند 350 زندان اوين

انتقال رضا شهابي سنديكاي كارگران شركت واحدبه بند 350 زندان اوين

بر اساس اخبار رسيده به سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه رضا شهابي عضو هيئت مديره اين سنديكا كه از تاريخ 22 خرداد 1388 پس از دستگيري در بند 209 زندان اوين به سر مي برد روز يكشنبه 20 آذر 1390 به بند 350 زندان اوين منتقل شده است .

رضا طبق دستور دادستان قرار بود اوايل هفته براي بستري شدن جهت عمل جراحي به يكي از بيمارستانهاي تهران منتقل شود كه طبق اظهار خانواده ايشان بعد از پيگيري ها به دليل افت فشار عمل جراحي ايشان به تعويق افتاده است .

سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه اميدوار است هر چه سريعتر شاهد آزادي وبهبود رضا شهابي و بازگشت به جمع گرم خانواده خود باشد

سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه

به کمک رضا شهابی کارگر زندانی بشتابیم

رضا شهابی، عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد بیست روز است در اعتراض به وضعیت بلاتکلیف خود در زندان دست به اعتصاب غذا زده است.

رضا شهابی اکنون18 ماه است در زندان جمهوری اسلامی است. سال 84 او را از کارش تعلیق کردند و پس از اشتغال مجدد به کار روز 22 خرداد سال قبل دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. مدتی قبل برای آزادی او وثیقه تعیین کردند و خانواده اش وثیقه سنگین صدمیلیون تومانی را فراهم کردند اما جمهوری اسلامی از آزادی او سر باز زد.

رضا از وضعیت جسمی بدی رنج میبرد و اعتصاب غذا نیز نیروی او را تحلیل برده و او را در وضعیت خطرناکی قرار داده است.

این در حالی است که پس از پیگیری‌های مستمر خانواده و بر اساس نامه ی دادستان مبنی بر انتقال اورژانسی رضا به بیمارستان که از روز یکشنبه ۱۳ آذر در اختیار مسئولین بند ۲۰۹ قرار گرفت و همچنین بنابر گفته ی خود این مسئولین، باید رضای نیمه جان را در یکی از روزهای شنبه ۱۹ آذر یا یکشنبه ۲۰ آذر به بیمارستان که محل مداوای مریضان است منتقل می‌کردند، نه بند ۳۵۰ که محل نگهداری زندانیان است.

خطر جانی و احتمال فلج شدن رضا را به شدت تهدید می‌کند و نگرانی ها برای سلامت او بسیار بالا رفته است در حالی که رضا بیستمین روز اعتصاب خود را در بدترین شرایط جسمی سپری می کند. ما ضمن محکوم کردن ادامه ی بازداشت رضا، خواستار انتقال فوری رضا شهابی به بیمارستان هستیم . تنها راه نجات رضا شهابی اعتراض گسترده در ایران و در سطح جهان است.



کمپین برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران
(CFPPI )
از جامعه بین‌المللی و همه مردم، کارگران و تشکل های کارگری، دانشجویان و
معلمان و همینطور از سازمانهای کارگری و نهادهای مدافع حقوق انسان میخواهد به هر شکل که میتوانند برای آزادی رضا تلاش کنند

شاهد: ماموران وحشي, تعرض كردند, مرا كتك زدند و بشقاب را بردند...

شاهد: ماموران وحشي, تعرض كردند, مرا كتك زدند و بشقاب را بردند...

شهروندي از رشت در منطقه آب و برق-کوچه وحدت ۱ به صندوق آژانس نوشته است: وقتی مردم درباره جمع آوری ماهواره ها صحبت می کردند زیاد جدی نمي گرفتيم

تا اینکه يک روز ساعت ۸.۳۰ صبح در و زنگ خانه را چندین بار زدند. در را که باز کردیم, دیدیم یک ماشین بنز نیروی انتظامی با یک افسر، یک راننده و دو سرباز جلوی در ایستاده اند.چند همسايه هم جمع شده بودند. دلیل را که پرسیدیم, گفتند به ما خبر رسیده شما ماهواره دارید!
كمي بعد, افسر با حالت عصباني و بدون اجازه با سربازانش وارد منزل شد. خانه را گشتند و ماهواره را یافتند و با وحشی گری کندند و به سرباز دادند تا صورتجلسه كند و ببرند.
حکم بازرسی را که خواستیم, افسر برافروخته شده و چند بد و بیراه به ما گفت و پس از جر و بحث, مرا كتك زد و تهدید به بازداشت به دليل اخلال در کار ماموران دولت کرد.
نهايتا اينكه ماموران انتظامي, بعد از آبروریزی و با نگاه های برافروخته ساکنين کوچه, بدرقه شدند و رفتند. فردا من به دادگاه رفتم و با یک درجه تخفیف ۶۰۰ هزار تومان جریمه ام کردند، آن هم بدون حق تجدید نظر!
اين حكايتي كوتاه بود از آن توحش بزرگي كه بر دل و جان ما شهروندان بيگناه رفت.

دو شهروند در پیرانشهر بازداشت شدند

دو شهروند پیرانشهری(استان آذربایجان غربی)، به دلایل نامعلومی توسط نیروهای اداره‌ی اطلاعات بازداشت شده‌اند.
بنا به گزارش وبسایت کُردپا از پیرانشهر، طی چند روز گذشته دو نفر به نام‌های "خدر نبی" ملقب به محمود و "صدیق برشان" اهل روستای "کوپر" از توابع پیرانشهر توسط نیروهای اطلاعاتی بازداشت شده‌اند.
گفتنی ست که تا زمان انتشار این خبر، از دلیل و محل بازداشت و اتهام‌های احتمالی وارده به این دو شهروند کرد هیچ اطلاعی در دست نمی‌باشد

۵۰ درصد کارگران جنسی در ايران زنان متأهل هستند

يک مقام سازمان بهزيستی ايران گفته است ۵۰ درصد کارگران جنسی در اين کشور، زنان متأهل هستند.
به گزارش رادیو زمانه، حبيب‌الله فريد، مديرکل امور آسيب‌ديدگان سازمان بهزيستی ايران کارگران جنسی (روسپی‌گری) را شامل زنانی دانست که "يا مشکل اقتصادی دارند و يا برای افزايش کيفيت زندگی‌شان" به اين کار روی می‌آورند. با اين حال اين مقام سازمان بهزيستی آمار مشخصی از شمار کارگران جنسی در ايران نداده است.
وی گفت: "اين افراد در ابتدا از ميزان آسيب‌هايی که متوجه آنان است مطلع نيستند و پس از ورود به اين چرخه در معرض مواد مخدر، ايدز، خشونت و تماس‌های حفاظت نشده جنسی قرار می‌گيرند و به آسيب‌های اجتماعی دامن می‌زنند."
حبيب‌الله فريد افزود در برخی از اين کارگران جنسی، "اعتياد جنسی" وجود دارد. به گفته وی "اين افراد نياز به درمان‌های روانشناختی دارند زيرا که ميزان اختلالات روان شناختی در آنان بيشتر از ساير افراد جامعه است."
بر اساس آمارها در ايران ميزان اعتياد جنسی از اعتياد به مواد مخدر بالاتر است اما اين آمار به دليل "محرمانه بودن" هيچ‌گاه به‌طور رسمی اعلام نمی‌شوند.
به گفته حبيب‌الله فريد "بايد به سمت ارائه خدمات جامع و توانمندسازی زنان حرکت کرد و تدوين يک پروتکل برای توانمندسازی زنان ويژه و کارگران جنسی در اين زمينه الزامی است."
مديرکل امور آسيب ديدگان اجتماعی گفت: "رويکرد سازمان بهزيستی در بحث کارگران جنسی بايد رويکردی فعالانه‌تر باشد زيرا اغلب کارگران جنسی با اينکه خواهان دريافت کمک‌های سازمان بهزيستی و لوازم پيشگيری هستند، در عين حال به اين خاطر که روسپی‌گری در کشور جرم است برای دريافت خدمات مراجعه نمی‌کنند."
روزنامه شرق نيز در شماره سه‌شنبه ۲۲ آذر نوشته است: "پيش از اين و با استناد به تحقيقات دهه ۴۰ گمان می‌شد اکثر زنان ويژه (روسپی) مجرد، بی‌سواد، مهاجر و فقير هستند. حال آن‌که مديرکل بهزيستی از تحقيقاتی سخن گفت که براساس آن در ميان اين زنان افرادی هستند که ميزان درآمد متوسطی دارند و برای افزايش کيفيت زندگی و ماديات اين کار را انجام می‌دهند."
شرق می‌نويسد براساس پژوهش‌ها بيشتر از ۹۵ درصد "زنان تن‌فروش" در تهران باسواد هستند، اين در حالی است که ميزان باسوادی اين‌ زنان در سال ۴۷، کمتر از ۲۰ درصد عنوان شده بود.
همچنين بنابر يافته‌های جديد مشخص شد که ۳۲.۶ درصد از "تن‌فروشان" فعلی تهران سابقه مراجعه به روان‌پزشک يا روان‌شناس را داشته‌اند که عمده اختلال در ميان آن‌ها افسردگی گزارش شده است.
بر پايه مطالعه انجام شده مشخص شد ۱۱.۷ درصد زنان تن‌فروش اولين رابطه جنسی خود را به اجبار برقرار کرده‌اند و به ترتيب "مشتريان، اقوام و والدين" بيشترين سهم را در وادار کردن زنان به اولين رابطه جنسی اجباری داشته‌اند.
گزارش روزنامه شرق می‌افزايد ۱۱.۸ درصد زنان روسپی در حال حاضر با همسر خود زندگی مشترک دارند.