۱۳۹۰ آذر ۱۹, شنبه

تقدير جمعي دوستان ضيا نبوي از وي در آستانه سالروز ميلادش

تقدير جمعي دوستان ضيا نبوي از وي در آستانه سالروز ميلادش


جمعی از دوستان سید ضیا نبوی، دانشجوی زندانی در تبعید، در آستانه سالروز میلاد وی دل نوشته‌ای را به او تقدیم کرده‌اند.

نویسندگان این متن، همگی از جمله دانشجویانی هستند که در جریان تحصن اعتراض آمیز فروردین ماه ۱۳۸۶ در دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، همراه با ضیا نبوی بازداشت شده بودند و حدود یک هفته با وی هم بند بودند

در روز ۲۵ فروردین ماه ۱۳۸۶ در پی بازداشت یکی از دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل توسط نیروهای امنیتی و با همکاری حراست دانشکده، تحصن اعتراضی گسترده‌ای در این دانشگاه شکل گرفت. در تاریخ ۲۷ فروردین و هنگامی که معترضین در دومین روز از اعتصاب غذا به سر می بردند، نیروهای امنیتی با هجوم شبانه به دفتر انجمن اسلامی دانشگاه، ۱۵ نفر از دانشجویان معترض از جمله ضیا نبوی را بازداشت کردند.

اکنون در آستانه بیست و هشتمین سالروز میلاد سید ضیاء الدین نبوی، سی ام آذرماه ۹۰، جمعی از دوستانش که در فروردین ماه ۱۳۸۶ با وی هم بند بوده اند دل نوشته ای را برای بزرگداشت یاد ضیا نبوی و قدردانی از استقامت او به وی تقدیم کرده‌اند. ضیا نبوی که به ده سال حبس در تبعید محکوم شده، از ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ تاکنون بدون ساعتی مرخصی در زندان بوده است و امسال سومین زادروز وی در زندان و دومین سالی است که این روز را در زندان کارون اهواز به سر می بَرَد.

متن این نوشته به شرح زیر است:

نام قبلی: سید ضیا نبوی

مکان قبلی: دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل

مدت حضور: چهار سال

نام فعلی: زندانی شماره ی …….

مکان فعلی: زندان اهواز

مدت حضور: ۱۰ سال

دنیای بی وفاییست سید

دلم برای روز هایی تنگ است که نزدیکم قدم میزدی

و حواسم به دغدغه هایت نبود

آن روزها ، هیچ کس تاوان آزادی خواهی مردم را از تو نمی گرفت

آن روز ها نماد تفکر ِ یک دانشگاه بودی بی آنکه برایت ارزش داشته باشد

صندوق ها که بر عکس شد …

شش دانگ ِ رای ها که به نام دیگری خورد

وقتی که بزرگتر ها را خفه میکردند تا بغض کوچکتر ها از فریاد جا بزند

تو را بردند …

بردند که انتقام هرچه دانشجو را از تو بگیرند

و توی لعنتی …

در جلسه ی دادگاهت ، باز هم میخندیدی …به حقارت تفکر ویلچر نشینشان..

هنوز هم شب های مستی … در آغوش دوستانی که از بند

بند، بندش را فهمیده اند، اسمت از دهانم نمی افتد …

هنوزم می ایستم به یاد تمام روزی هایی که زورت کرده اند

روی پایت نباشی …

هنوز هم دلم برای بندی که با هم بودیم

دستبندی که با هم خوردیم ….

بازجویی / که پشت هم ایستادیم …

برای آن شب ها تنگ است …

اشک هایم از اوین رد نشد …….. که هیچ

دستم به زندان اهواز نمی رسد …

تا کیک تولدت را به نام آزادی / روبرویت بگیرم

سید ….

آنجا که هستی یادت بماند

تمام دنیا دست به دست ِ فراموشی بدهند

اسمت از زبان ِ هم بندی های آن شب های فروردین

نمی افتد ….

روز به روز این ۱۰ سال را میشماریم و ایمان داشته باش

روز آزادیت، قیافه هایمان عوض شده، خانه هایمان جا به جا …

اما همه برای آزادیت، همان حوالی/ سبز میشویم

سید ………………..

تولدت به زور انفرادی ها

نا مبارک نمی شود ………

آرزویت را در دلت بکن ….

ما چشم بسته از حالت / خبر داریم

بخــــــــــــــــــــند

تا شمع ها را به حرمت آزادی / فوت کنیم

علی – عمید – سیاوش- علیرضا – رامین- مهران – علی- سعید- مهدی- پیمان- جواد – هومن

پی نوشت:

ضیاء نبوی، علیرغم کسب رتبه تک رقمی در کنکور کارشناسی ارشد سال ۸۷ در رشته جامعه شناسی، به دلیل فعالیت‌هایش در انجمن اسلامی دانشگاه در دوران کارشناسی، در کنکور کارشناسی ارشد ستاره دار شد و از ادامه تحصیل محروم ماند. پس از آنکه محمود احمدی‌نژاد در جریان یک مناظره‌ی انتخاباتی تلویزیونی در سال ۸۸، وجود دانشجویان ستاره‌ دار و مردود در کنکور کارشناسی ارشد به دلایل سیاسی و عقیدتی را انکار کرد، ضیاء نبوی به همراه جمعی از دانشجویان ستاره دار، تجمعاتی را در مقابل سازمان صدا و سیما و سایر نقاط تهران برگزار کردند. متأسفانه بعد از انتخابات برخورد بسیار شدیدی با برگزارکنندگان این تجمعات صورت گرفت و ضیاء نبوی به اتهام محاربه به ۱۰ سال حبس در تبعید محکوم شد و حکم تبعید وی به زندان کارون اهواز در اول مهر ماه ۱۳۸۹ به اجرا گذاشته شد.

در اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ ضیاء نبوی در نامه‌ای از زندان کارون اهواز وضعیت این زندان را “ورای حد تقریر” و “مرز زندگی انسانی و حیوانی” خوانده بود و به شرح مشاهداتش پرداخته بود. پس از انتشار این نامه، وی به زندان دیگری در اهواز با شرایط بسیار مناسب تر منتقل شد اما متأسفانه در شهریور ماه مجددا به زندان کارون بازگردانده شد و همچنان در زندان کارون به سر می برد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر